مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:45955 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:22

دور و تسلسل چيست ؟ و چرا محال است ؟
دور و تسلسل دو اصطلاح كلامي و فلسفي هستند كه مفهوم و علت محال بودن آن دو ,بر افراد آشـناي به اين دو علم كاملا روشن است , اينك ما در اين جا براي آن گروه كه آشنائي با اين علوم ندارند , توضيح مي دهيم كه مقصود از اين دو , و علت بطلان آنها چيست . 1 - دور چيست و چرا محال است ؟دور , اين است كه دو پديده را بنام الف و ب فرض كنيم و هر كـدام را عـلـت ديـگـري بـدانيم , مثلا وقتي سراغ پديده اي بنام الف برويم , وجود آن در گرو اين باشد كه پديده ديگري بنام ب قبلا محقق گردد و پديده الف را موجود سازد . و هـمچنين است عكس آن يعني وقتي سراغ پديده اي بنام ب برويم مي بينيم وجود آن در گرو اين است كه پديده الف قبلا محقق گردد تا آن را پذيراي هستي سازد . چنين فرضي باطل است , زيرا وجود و تحقق هر كدام , مشروط به ديگري است . و چـون شـرط هـيـچ كـدام تـحقق قبلي ندارد , پس نتيجه چنين اشتراطي اين مي شود كه هيچ كدام محقق نگردند . براي توضيح بيشتر , فرض كنيد دو نفر مي خواهند باري را بردارند و هر كدام ,گرفتن گوشه بار و برداشتن آن را مشروط به اين مي كند كه آن ديگري پيش از او گوشه ديگر آن را بردارد , در اين صـورت هـيـچ گاه اين بار برداشته نخواهد شد , زيراشرطي را كه هر يك از دو نفر براي حمل بار تعيين مي كنند , موجود نيست . حقيقت دور , جز اين نيست كه وجود هر يك از اين دو حادثه مشروط به وجود قبلي ديگري باشد و چون هيچكدام وجود قبلي ندارد , قهرا چنين فرضي محقق نمي گردد . 2 - تـسلسل چيست و چرا باطل است ؟تسلسل جز اين نيست كه سلسله علت و معلول تا بي نهايت پـيـش بـرود و به نقطه اي منتهي نگردد كه آن نقطه فقط علت باشد نه معلول , و چنين فرضي با بـياني كه درباره دورمطرح كرديم نيز ممتنع مي باشد زيرا در فرض تسلسل , حادثه اخير , معلول حادثه پيش از آن , و آن نيز معلول حادثه قبل از آن و همچنين 000 مي باشد و نخستين حادثه اي كه بـا آن روبرو هستيم مشروط بر اين است كه حادثه دومي پيش از آن موجودباشد , و حادثه دوم نيز مـشـروط بـر ايـن است كه حادثه سومي پيش از آن تحقق داشته باشد به اين ترتيب , هر چه پيش برويم هرگز به حادثه اي نخواهيم رسيد كه تحقق وجود آن مشروط به شرط قبلي نباشد , بلكه اين وضـع تا بي نهايت پيش خواهد رفت ,در اين صورت نه تنها حادثه اي كه با آن روبرو هستيم محقق نمي گردد , بلكه هيچ يك از اجزاء اين سلسله جامه هستي به خود نخواهد پوشيد . زيرا از هر كدام تحقيق كنيم , به زبان حال مي گويد : من در صورتي هستي دارم كه موجود قبل از من هستي داشته باشد . از موجود قبلي سوال مي كنيم , آن نيز مي گويد : من در صورتي تحقق مي پذيرم كه موجود قبل از من تحقق داشته باشد . و چـون هيچ حادثه اي از شرط خالي نيست , و در ميان اين سلسله به وجودي نمي رسيم كه تحقق آن مشروط به شرطي نباشد ,قهرا اين سلسله هيچ گاه رنگ وجود به خود نمي گيرد . حال اگر در ميان آنها موجودي پيدا شود كه بگويد وجود من مشروط به شرطي و تحقق موجودي قـبل از من نيست , در اين صورت آن موجود , وجود مطلق و بي نياز از علت وبه اصطلاح واجب الوجود خواهد بود . و در نتيجه , سلسله قطع خواهد شد و تسلسل از بين خواهد رفت . در هـمان مسئله برداشتن بار , اگر شخص اول , همكاري خود را مشروط به همكاري فرد دوم كـنـد , و دومـي هـمـكـاري خـود را مشروط به همكاري فرد سوم كند , و اين همكاري مشروط تا بي نهايت پيش برود و در ميان آنان كسي پيدا نشود كه همكاري خودرا مشروط به شرطي ننمايد , هـيـچگاه اين همكاري انجام نمي گيرد , زيرا شرط همكاري هيچكدام موجود نيست , ولي اگر بر خـلاف تـوقـع , چـنـيـن هـمـكـاري صورت پذيرفت , قطعاكشف خواهيم كرد كه در اين حلقه , جـوانمردي پيدا شده كه مساعدت خود را مشروط به هيچ شرطي نكرده و دست به زير بار برده و ديـگـران نـيز به ملاحظه تحقق شرط , همكاري خود را آغاز كرده و بار را برداشته اند , و به عبارت كـوتـاه , اگـر سـلـسـلـه علت ومعلول , هستي پذيرد در آن صورت پي مي بريم كه اين سلسله به نـقـطـه اي رسـيـده كه وجودو تحقق آن مشروط به شرطي و اگر ي نبوده است و آن همان واجب الوجود وهستي مطلق است . و اگر به چنين نقطه اي نمي رسيد و اين سلسله سراپا سلسله مشروطي بود , هيچگاه درهيچ يك از حلقه ها اثري از وجود و خبري از هستي نبود . اين است معني دور و تسلسل , و اين است كه علت محال بودن آن دو . الـبته اين بيان علمي و در عين حال ساده , مي تواند افراد را با واقعيت اين دومفهوم و علت امتناع آن دو آشنا سازد . در حالي كه بحث درباره دور و تسلسل از نظر مسائل پيچيده فلسفي , بيش از آن است كه ما در اينجا ياد آور شويم . مـرحـوم صدر المتالهين در اسفار , (1) و محقق سبزواري در شرح منظومه (2) , براهين زيادي بر امتناع تسلسل بيان كرده اند كه غالب آنها در نظر ما مخدوش است . در ايـن مـيـان , تنها يك بيان كه مرحوم علامه طباطبائي روي آن تكيه مي كردند , از همه براهين روشن تر و موثرتر است . و آن عبارت از اين است كه : جهان امكاني به سان معناي حرفي است و بايد در ميان آن يك معناي اسـمـي بـاشـد كه بر آن تكيه كند و خود را نشان دهد و سلسله علت ومعلول به صورت بي نهايت بـدون انـتهاء به واجب مساوي با اين است كه يك رشته معاني حرفي بي نهايت بدون معناي اسمي تحقق پذيرد .

پرسشها و پاسخها
سبحاني - جعفر 1 - اسفار , ص 141 - 168 . 2 - شرح منظومه , ص 130 - 131 .

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.